تاریخ نگارش عهد جدید موضوع مهمی است که استدلالی کلی در دفاع از مسیحیت ارائه میکند. اعتماد به صحت تاریخی این اسناد تا حدی بستگی به این دارد که آیا طبق ادعای کتابمقدس، این متون توسط شاهدان عینی و معاصران وقایع مشروح، نوشته شدهاند یا خیر. محققین و منتقدینی که نسبت به اسناد عهد جدید رویکردی منفیگرایانه دارند برای تقویت نگرش خود تا حد امکان رویدادهای واقعی را از متون جدا میکنند.
به همین دلیل محققین افراطی تاریخ متون [نسخههای خطی اصلی] مربوط به اواخر قرن اول و در صورت امکان قرن دوم را مورد بحث قرار میدهند. در این تاریخگذاریها آنها ادعا میکنند که اسناد عهد جدید، به ویژه اناجیل، حاوی اسطوره هستند و نویسندگان به جای گزارش امور، وقایعی را خلق کردهاند.
اثبات تاریخ اولیه برای انجیل لوقا و اعمال رسولان
انجیل لوقا توسط نویسنده اعمال رسولان نوشته شده است و با توجه به اطلاعات موجود در اعمال رسولان ۱: ۱ به لوقا به عنوان نویسنده «کتاب نخست» در باب «همه اموری که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادنشان آغاز کرد» اشاره میکند. مخاطب (“تئوفیلوس”)، سبک نگارش و واژگان این دو کتاب به یک نویسنده اشاره میکند. کالین هِمِر تاریخشناس رومی با ارائه شواهدی قوی نشان میدهد که اعمال رسولان بین سالهای ۶۰ و ۶۲ پس از میلاد نوشته شده است. این شواهد شامل مشاهدات زیر است:
- در اعمال رسولان به واقعه سرنوشت ساز سقوط اورشلیم در سال ۷۰ اشارهای نشده است.
- به شروع شورش یهودیان در سال ۶۶ یا بدتر شدن روابط بین رومیان و یهودیان قبل از شورش هیچ اشارهای نشده است.
- هیچ نشانهای حاکی از وخامت روابط میان مسیحیان و روم در جریان آزار و اذیت نرونیان در اواخر دهه ۶۰ وجود ندارد.
- به مرگ یعقوب به دست شورای سنهدرین در حدود سال ۶۲، که توسط ژوزفیوس در آثار باستانی یهودیان (۲۰.۹.۱.۲۰۰) گزارش شده هیچ اشارهای نشده است.
- ممکن است اهمیت قضاوت گالیو در اعمال رسولان ۱۸: ۱۴-۱۷، به عنوان مقدمهای برای مشروعیت بخشیدن به تعالیم مسیحی زیر سایه تساهل امپراتوری روم نسبت به یهودیت در نظر گرفته میشود.
- اهمیت و اقتدار صدوقیان در اعمال رسولان بازتاب تاریخی قبل از ۷۰ و پیش از فروپاشی همکاری سیاسی آنها با روم است.
- نگرش نسبتاً همدلانه در اعمال رسولان به فریسیان (بر خلاف آنچه که حتی در انجیل لوقا یافت میشود) با دوره احیای فریسیایی که به شورای جمنیا یا یمنه منتهی شد، مطابقت ندارد. زیرا در آن زمان مرحله جدیدی از درگیری و مقابله با مسیحیت آغاز شد.
- به نظر میرسد اعمال رسولان پیش از ورود پطرس به روم نگارش شده است و دال بر این است که پطرس و یوحنا در زمان نگارش آن زنده بودند.
- اهمیت و آوازه”ترسایان” در کنیسهها احتمالاً به تاریخی قبل از ۷۰ اشاره داشته باشد چرا که پس از آن تعداد غیریهودیانی که برای تحقیق و گرویدن به یهودیت به اورشلیم میآمدند بسیار کم بود.
- لوقا جزئیات فرهنگی کمی از ابتدای سلطنت دودمان ژولیو-کلودین ارائه میدهد.
- موارد بحثبرانگیز شرح داده شده فرض میگیرد که معبد هنوز پابرجا بوده است.
- آدولف هارناک ادعا کرد که پیشگویی پولس در اعمال رسولان ۲۰: ۲۵ (ر.ک. ۲۰: ۳۸) ممکن است با وقایع بعدی در تضاد بوده باشد. اگر اینطور باشد، کتاب باید قبل از آن رویدادها به نگارش درآمده باشد.
- اصطلاحات مسیحی به کار رفته در اعمال رسولان بازتاب دوره قبل از نگارش آن است. اشاره هارناک به استفاده از Iusous و Ho Kurios در حالی که Ho Christos همیشه به «مسیح» اشاره میکند و نام مناسبی برای عیسی نیست.
- با توجه به لحن گزارشات ثبت شده در اعمال رسولان بعید به نظر میرسد که این متن در طول آزار و اذیت مسیحیان توسط نرونیان و جنگ یهودیان با روم در اواخر دهه ۶۰ به نگارش درآمده باشد.
- اعمال در اوایل دهه ۶۰ و بلافاصله با نگارش فصلهای ۲۷ و ۲۸، بدون مقدمه پایان مییابد. اگر سالها از وقایع رخ داده (که مربوط به پیش از سال ۶۲ است) گذشته باشد، پایان دادن به کتاب در این نقطه قدری عجیب به نظر میرسد.
اگر اعمال رسولان در سال ۶۲ یا قبل از آن و انجیل لوقا قبل از اعمال رسولان (مثلاً ۶۰) نوشته شده باشد، پس روایت لوقا درباره عیسی کمتر از سی سال پس از مرگ و قیام او به نگارش درآمده است. در واقع این تاریخ، معاصر با نسلی است که شاهد عینی وقایع، زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی بودند. یعنی دقیقاً همان چیزی که لوقا در مقدمه انجیل خود ادعا میکند:
“از آنجا که بسیاری دست به تألیف حکایت اموری زدهاند که نزد ما به انجام رسیده است، درست همانگونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بودند به ما سپردند، من نیز که همه چیز را از آغاز بهدقّت بررسی کردهام، مصلحت چنان دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تِئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموختهاید، یقین پیدا کنید.” (لوقا ۱: ۱-۴)
لوقا درباره کیستی عیسی، تعالیم، مرگ و قیام او روایتی مشابه دیگر اناجیل ارائه میکند. بنابراین دلیلی برای رد صحت تاریخی دیگر اناجیل وجود ندارد.
اول قرنتیان
تاریخگذاری رساله اول قرنتیان توسط اکثر محققین منتقد و محافظهکار پذیرفته شده است و به تاریخ ۵۵ یا ۵۶ بعد از میلاد، یعنی کمتر از ربع قرن پس از مصلوب شدن عیسی در سال ۳۳ برمیگردد. علاوه بر این، پولس از بیش از ۵۰۰ شاهد عینی رستاخیز که هنگام نگارش رساله هنوز در قید حیات بودند صحبت میکند. (۱۵ :۶). به طور خاص به دوازده شاگرد و یعقوب برادر عیسی اشاره میکند. شواهد داخلی برای این تاریخ اولیه بسیار قوی است:
- کتاب مکرراً ادعا میکند که توسط پولس نوشته شده است (۱: ۱، ۱۲-۱۷؛ ۳: ۴، ۶، ۲۲؛ ۱۶: ۲۱).
- تشابهاتی با کتاب اعمال رسولان وجود دارد.
- از ابتدا تا انتهای کتاب حلقهای از اعتبار وجود دارد.
- پولس از ۵۰۰ نفر یاد میکند که مسیح را ملاقات کرده بودند و بیشتر آنها هنوز زنده بودند.
- مطالب با آنچه در آن دوره در مورد قرنتس گفته شده است هماهنگ است.
شواهد بیرونی نیز به شرح زیر است:
- کلمنت رومی در رساله خود به قرنتیان (فصل ۴۷) به اولین رساله پولس به قرنتیان اشاره میکند.
- رساله برنابا به آن اشاره دارد (فصل ۴).
- شبان هرماس از آن یاد میکند (فصل ۴).
- تنها در رسالات ایرنائوس، کلمنت اسکندریه و ترتولیان، نزدیک به ۶۰۰ نقل قول از اول قرنتیان وجود دارد (Theissen, 201). این کتاب یکی از بهترین کتابهای تایید شده در میان دیگر کتب جهان باستان است.
همراه با اول قرنتیان، دوم قرنتیان و غلاطیان نیز کاملا تأیید شده و اولیه هستند. هر سه حکایت از علاقه تاریخی به وقایع زندگی عیسی دارند و حقایقی همراستا و موافق با اناجیل را ارائه میدهند. پولس از تولد عیسی از باکره (غلاطیان ۴: ۴)، زندگی بدون گناه (دوم قرنتیان ۵: ۲۱)، مرگ بر صلیب (اول قرنتیان ۱۵: ۳؛ غلاطیان ۳: ۱۳)، رستاخیز در روز سوم (اول قرنتیان ۱۵: ۴) و چندین بار ظاهر شدن پس از رستاخیز (اول قرنتیان ۱۵: ۵-۸) صحبت میکند. او به صدها شاهد عینی اشاره میکند که میتوانستند رستاخیز را تأیید کنند (اول قرنتیان ۱۵: ۶). پولس حقیقت مسیحیت را منوط بر تاریخی بودن رستاخیز میداند (اول قرنتیان ۱۵: ۱۲-۱۹). پولس همچنین جزئیات تاریخی درباره هم عصران عیسی، رسولان (اول قرنتیان ۱۵: ۵-۸)، از جمله ملاقاتهای شخصی خود با پطرس و رسولان ارائه میدهد (غلاطیان ۱: ۱۸ الی ۲: ۱۴). افراد، مکانها و وقایع تولد مسیح همگی تاریخی بودند. لوقا تاکید میکند که عیسی در زمان قیصر آگوستوس به دنیا آمد (لوقا ۲: ۱) و در پانزدهمین سال فرمانروایی تیبریوس غسل تعمید یافت. پنتیوس پیلاتس والی یهودیه و هیرودیس حاکم جلیل بود. حنا و قیافا کاهنان اعظم بودند (لوقا ۳: ۱-۲).
پذیرش تاریخهای اولیه
حتی در میان برخی از محققان لیبرال، لیبرال سابق ویلیام اف آلبرایت و منتقد رادیکال جان رابینسون شاهد پذیرش روزافزون تاریخهای نزدیکتر به واقعه اصلی عهد جدید هستیم.
ویلیام اف. آلبرایت اینطور مینویسد: «ما میتوانیم قاطعانه بگوییم که مبنایی برای تاریخگذاری هیچ کتابی از عهد جدید دیرتر از سال ۸۰ میلادی وجود ندارد. این یعنی دو نسل پیش از سالهای ۱۳۰ تا ۱۵۰ که امروز توسط منتقدین رادیکال عهد جدید ارائه شده است. (اکتشافات اخیر در سرزمینهای کتابمقدس). در جای دیگر آلبرایت گفت: “به نظر من، هر کتاب عهد جدید توسط یک یهودی تعمید یافته بین دهههای چهل تا هشتاد قرن اول (احتمالاً بین سالهای ۵۰ تا ۷۵ پس از میلاد) نوشته شده است.”
این محقق تا آنجا پیش رفت که تأیید کرد شواهد جامعه قمران نشان میدهد که مفاهیم، اصطلاحات و مجموعه نگرشهای انجیل یوحنا احتمالاً قرن اولی است («اکتشافات اخیر در فلسطین»). «به لطف اکتشافات قمران، ثابت میشود که عهد جدید در واقع همان چیزی است که پیشتر باور داشتیم یعنی “تعالیم مسیح و رسولان اولیه که سالهای ۲۵ تا ۸۰ بعد از میلاد مکتوب شده است” (از عصر حجر تا مسیحیت)»
جان رابینسون که به خاطر نقش خود در راهاندازی جنبش «مرگ خدا» شناخته میشود، کتابی انقلابی با عنوان «تجدید عهد جدید» نوشت، که در آن تاریخهای اصلاح شدهای برای کتابهای عهد جدید تعیین کرد. این تاریخگذاری جدید از تاریخگذاری ارائه شده توسط محافظهکارترین محققین تا به امروز سبقت گرفته و زمانی نزدیکتر به واقعه را نشان داد. رابینسون متی را در ۴۰ تا ۶۰، مرقس را در حدود ۴۵ تا ۶۰، لوقا را قبل از ۵۷ تا ۶۰، و یوحنا را از ۴۰ تا ۶۵ قرار میدهد. نتیجتاً نگارش آنها در طول عمر شاهدان عینی و معاصران این رویدادها از هفت سال پس از مصلوب شدن شروع شده است. با فرض یکپارچگی اولیه و دقت معقول و مناسب نویسندگان، این امر قابل اعتماد بودن عهد جدید را در جایگاه فراتر از شک معقول قرار میدهد.
شواهد دیگر – نقلقولهای اولیه
تنها از اناجیل چهارگانه ۱۹۳۶۸ نقل قول توسط پدران کلیسا از اواخر قرن اول به بعد وجود دارد. این شامل ۲۶۸ نقلقول توسط ژوستین شهید (۱۰۰-۱۶۵)، ۱۰۳۸ توسط ایرنائوس (فعال در اواخر قرن دوم)، ۱۰۱۷ توسط کلمنت اسکندریه (حدود ۱۵۵- ۲۲۰ میلادی)، ۹۲۳۱ توسط اوریگن (حدود ۱۸۵- ۲۵۴ میلادی) است. ۳۸۲۲ توسط ترتولیان (حدود ۱۶۰- ۲۲۰ میلادی)، ۷۳۴ توسط هیپولیتوس (متوفی حدود ۲۳۶)، و ۳۲۵۸ توسط یوسبیوس (حدود ۲۶۵- ۳۳۹) میباشد.
پیش از این، کلمنت رومی به متی، یوحنا و اول قرنتیان در سالهای ۹۵ تا ۹۷ استناد کرده است. ایگناتیوس به شش رساله پولس در حدود سال ۱۱۰ اشاره کرده و بین سالهای ۱۱۰ تا ۱۵۰ پولیکارپ از هر چهار انجیل، اعمال رسولان، و بیشتر رسالههای پولس نقلقول کرده است. شبان هرماس (۱۱۵-۱۴۰) به متی، مرقس، اعمال رسولان، اول قرنتیان و کتابهای دیگر اشاره کرد. در متن دیداخه یا دیداکه (۱۲۰-۱۵۰) به متی، لوقا، اول قرنتیان و کتابهای دیگر اشاره شده است. پاپیاس، همراه پولیکارپ، که از شاگردان یوحنای رسول بود، از یوحنا نقلقول کرده است. این اسناد با استدلالی قوی نشان میدهند که اناجیل قبل از پایان قرن اول و در زمان حیات برخی شاهدان عینی (از جمله یوحنا) نگارش شدهاند.
شواهد دیگر – نسخ یونانی اولیه
اولین نسخه خطی بلامنازع یک کتاب عهد جدید، پاپیروس جان رایلندز (ص ۵۲) است که تاریخ آن به ۱۱۷ تا ۱۳۸ برمیگردد. این قطعه از انجیل یوحنا متعلق به نسلی است که شامل شاهدین قرن اول و مسیحیان قرن دوم بوده است. از آنجایی که کتاب در آسیای صغیر نوشته شده است و این قطعه در مصر یافت شده است، مدتی برای تیراژ و رونوشت زمان لازم بوده است پس مطمئناً نگارش یوحنا در قرن اول صورت گرفته است.
کتابهای کامل (Papyri Bodmer) از ۲۰۰ میلادی در دسترس هستند. بیشتر عهد جدید، از جمله تمام اناجیل، از ۱۵۰ سال پس از پایان عهد جدید (حدود ۲۵۰) در رونوشت پاپیروس چستر بیتی موجود است. هیچ کتاب دیگری از دنیای باستان به اندازه عهد جدید از چنین فاصله زمانی کوتاهی بین تألیف و رونوشتهای اولیه برخوردار نیست.
زمانی که خوزه اوکالاهان، دیریننگار یسوعی اسپانیایی، در ۱۸ مارس ۱۹۷۲، قطعهای از نسخه خطی قمران (طومارهای دریای مرده) را به عنوان قطعهای از انجیل مرقس شناسایی کرد، در سرتاسر جهان خبرساز شد. این قطعه مربوط به غار ۷ بود. قدمت قطعات این غار قبلاً بین ۵۰ سال قبل از میلاد تا ۵۰ پس از میلاد ، یعنی تقریباً در چارچوب زمانی تعیین شده برای نوشتههای عهد جدید، تخمین زده شده بود. اوکالاهان با استفاده از روشهای پذیرفته شده پاپیرولوژی و دیریننگاری، توالی نامهها را با اسناد موجود مقایسه کرد و در نهایت ۹ قطعه را به عنوان تکههایی مربوط به یک انجیل، اعمال رسولان و چند رساله شناسایی کرد. قدمت برخی از آنها کمی دیرتر از ۵۰ سال است، اما هنوز بسیار نزدیک به واقعه و نسخ اولیه هستند.
نتیجهگیری
هم دوستان و هم منتقدان اذعان دارند که در صورت معتبر بودن، نتایج اوکالاهان نظریههای عهد جدید را متحول خواهد کرد. اگر حتی برخی از این قطعات از عهد جدید باشد، پیامدهای بسیاری در حوزه دفاعیات مسیحی خواهد داشت. مرقس و / یا اعمال رسولان باید در زمان حیات رسولان و معاصران وقایع نوشته شده باشند و زمانی برای افزودن شاخ و برگهای اسطورهای به اسناد وجود نداشته است. باید آنها را به عنوان اسناد تاریخی پذیرفت. میتوان نشان داد که مرقس یک انجیل اولیه است. به سختی زمان برای سری رونوشتهای Q پیشین وجود خواهد داشت و از آنجایی که این رونوشتها اصل نیستند، بلکه نسخههایی کپیبرداری شده هستند، پس بخشهایی از عهد جدید در طول زندگی نویسندگان نسخهبرداری و منتشر شده است. هیچ تاریخی در قرن اول اجازه نفوذ اسطورهپردازی یا افسانهبافی در روایات مربوط به عیسی را نمیدهد. به گفته شروین وایت، شکلگیری عناصر افسانهای حداقل دو نسل کامل به طول میانجامد. دوری فیزیکی از رویدادهای واقعی نیز موثر است. هیچکدام از شرایط اولیه برای ایجاد المان اسطوره در مورد عهد جدید موجود نیستند. این فکر با در دست داشتن مرقس در ۵۰ میلادی یا قبل از آن کاملا مضحک به نظر میرسد. حتی با کنار گذاشتن ادعاهای بحثبرانگیز اوکالاهان، شواهد بسیاری تاریخگذاری عهد جدید را در قرن اول و معاصر با زندگی شاهدان عینی قرار میدهد.
نویسنده : نورمن گایسلر
منابع:
W.F. Albright, Archaeology and the Religion of Israel.
– From Stone Age to Christianity.
– Recent Discoveries in Bible Lands.
– ‘Recent Discoveries in Palestine and the Gospel of St. John,’ in W.D. Davies and David Daube, eds., The Background of the New Testament and Its Eschatology.
– ‘William Albright: Towards a More Conservative View,’ Christianity Today (۱۸ January 1963).
R. Bultmann, Kerygma and Myth: A Theological Debate.
D. Estrada and W. White, Jr., The First New Testament.
E. Fisher, ‘New Testament Documents among the Dead Sea Scrolls?’ The Bible Today ۶۱ (۱۹۷۲).
P. Garnet, ‘O’Callahan’s Fragments: Our Earliest New Testament Texts?’ Evangelical Quarterly ۴۵ (۱۹۷۲).
N. Geisler, General Introduction to the Bible.
C.J. Hemer, The Book of Acts in the Setting of Hellenistic History.
B. Orchard, ‘A Fragment of St. Mark’s Gospel Dating from before AD 50?’ Biblical Apostolate ۶ (۱۹۷۲).
W.N. Pickering, The Identification of the New Testament Text.
W. White, Jr, ‘O’Callahan’s Identifications: Confirmation and Its Consequences, ‘Westminster Journal ۳۵ (۱۹۷۲).
J.A.T. Robinson, Redating the New Testament.
A.N. Sherwin-White, Roman Society and Roman Law in the New Testament.
H.C. Theissen, Introduction to the New Testament.
J. Wenham, Redating Matthew, Mark, and Luke: A Fresh Assault on the Synoptic Problem.
E. Yamauchi, ‘Easter-Myth, Hallucination, or History,’ Christianity Today (۱۵ March 1974; 28 March 1974).
This is an excerpt from ‘The Baker Encyclopedia of Christian Apologetics’ by Norman L. Geisler (pp. 37-41)