آیا به محمد در کتاب مقدس اشاره شده است؟

مدافعان اسلامی، با این ادعا که خودِ کتاب مقدس به ظهور پیامبری محمد اشاره دارد، سعی کرده‌اند اعتبار باورهای خود را تقویت کنند. از قضا این ادعا هنوز در حالی مطرح می‌شود که مباحث اسلامی رایج  می‌گویند کتاب مقدس تحریف شده است و از این رو نمی‌توان به‌ عنوان یک سند دقیق از کلام خدا به آن اعتماد کرد. با تمام این اوصاف، از شمای خواننده تقاضا می‌شود که این ادعاها را با توجه به شواهد تفسیر شده در این پنج متن، مورد بررسی قرار دهید.

اشعیا ۱۲:۲۹

نخست، مسلمانان به اشعیا ۱۲:۲۹ متوسل می‌شوند: “یا اگر به کسی داده شود که خواندن نمی‌داند، و به او بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «خواندن نمی‌دانم”. مسلمانان اصرار دارند کتابی که در این آیه به آن اشاره شده، قرآن است، کسی که کتاب به او تحویل داده شده، محمد است، و کسی که به محمد دستور داده کتاب را بخواند، جبرئیل است. آن‌ها ادعا می‌کنند که محمد با ویژگیهای این فرد مطابقت دارد، زیرا هنگامی که  جبرئیل کلمات خدا را به او نازل کرد، محمد سواد نداشت.

برای درک مضمون این آیه، باید به خاطر داشت که اشعیا، که در قرن هشتم قبل از میلاد می‌زیست، به‌عنوان “نبی مسیحایی” شناخته می‌شود، زیرا جزئیات زیادی از مسیح (نه محمد) را نبوت کرده است. محتوی متن در اشعیا بدین گونه است که خداوند به خاطر گناهان یهودا در آن زمان، یعنی ۷۰۲ قبل از میلاد، مصیبت‌هایی را بر آنها نازل کرد. این متن نشان می‌دهد که ظرف یک سال، پادشاه بزرگ آشور، سناخریب، اورشلیم را در سال ۷۰۱ قبل از میلاد محاصره خواهد کرد (آیه ۳). اورشلیم (که “آریل” نامیده می‌شود) توسط دشمنانش مورد حمله قرار میگیرد و به خاطر جنایاتش علیه خدا مجازات می‌شود و سپس آن دشمنان نیز به صورت عادلانه مجازات خواهند شد (آیات ۴ الی ۸). قوم خدا در مصیبت کوری روحانی خودخواسته بودند و پیشوایان و دیانت‌گران دروغین یهودا، به حل این مسئله کمکی نمی‌کردند (آیات ۹ و ۱۰). توجه کنید که اشعیا سپس عدم تمایل مردم زمان خود را برای توجه به حقیقت با مقایسه آنها با یک فرد باسواد توصیف کرد که به او گفته می شود چیزی بخوان، اما امتناع می‌کند و خود را با گفتن اینکه سند مهر و موم شده است، توجیه می‌کند (آیه ۱۱). سپس نوشته به فردی بیسواد تحویل داده می‌شود، ولی او این دلیل را برای خود می‌آورد که قادر به خواندن نیست (آیه ۱۲). نکته این است که مردم زمان اشعیا از توجه به کلام خدا که از طریق پیامبرانش گفته شده بود خودداری کردند. تمایلی به شنیدنش نداشتند! آیات ۱۳ الی ۱۶ توضیح می‌دهد که به دلیل ذهن‌های بسته آنها، وقتی آشوریها برای محاصره شهر وارد شدند، همه آنها به دلیل رد کلام او رنج خواهند برد. اما طبق معمول، خدا یک روز بهتر را آشکار کرد زمانی که مردم به او گوش می‌دهند (آیات ۱۷ به بعد). با بررسی این متن، به وضوح مشخص می‌شود که این آیات مطلقاً ربطی به محمد ندارد!

تثنیه ۱۸:۱۸

دومین آیه ای که مسلمانان در تأیید ادعاهای خود مطرح می‌کنند، وعدۀ آمدن پیامبری است که در تثنیه ۱۸:۱۸ به آن اشاره شده است: “ من از بین آنها یک نبی مانند تو برای ایشان می‌فرستم. من به او خواهم گفت که چه بگوید و او به مردم همهٔ فرامین مرا خواهد گفت. ” مسلمانان ادعا می‌کنند پیامبری که خدا به آن اشاره کرده، محمد است.

مجدداً، یک بررسی ساده‌ از شواهد کتاب مقدس نشان می‌دهد بیانه‌ای که به موسی گفته شده، از نظر الهی برای اشاره به عیسی مسیح بوده است؛ نه محمد. کمی پس از تأسیس کلیسای خداوند و دین مسیحیت (حدود سال ۳۰ میلادی در اورشلیم، در اولین پنطیکاست پس از مرگ و قیام عیسی، اعمال رسولان ۲)، دو تن از دوازده رسول، پطرس و یوحنا، به معبد یهودی رفته و مردی لنگ را شفا دادند (اعمال رسولان ۱:۳-۱۱). وقتی تعداد زیادی از مردم به دلیل حادثه‌ای که اتفاق افتاده بود، دور هم جمع شدند، پطرس از این فرصت استفاده کرد تا پیام مسیحایی را به آنها موعظه کند (اعمال رسولان ۱۲:۳-۲۶). او چندین نکته مهم را در رابطه با شخصِ مسیح بیان کرد: اولاً عیسی که به تازگی مصلوب شده بود، در واقع، آن کسی است که خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب او را جلال داده بود (آیه ۱۳)؛ دوماً خدا او را از مردگان زنده کرده بود (آیه ۱۵)؛ سوماً  “نامِ” (یعنی، اقتدار/قدرتِ) عیسی و ایمان به او بود که شفای معجزه آسای مرد لنگ را ممکن کرد (آیه ۱۶)؛ چهارماً عذاب مسیح قبلاً توسط خدا از طریق پیامبران پیش بینی شده بود (آیه ۱۸)؛ پنجماً در پایان تاریخ بشری، خداوند، عیسی (نه هیچ کدام از پیامبران را، چه رسد به محمد) را باز خواهد فرستاد – اشاره ای غیرقابل انکار به آمدن دوباره مسیح بلافاصله قبل از داوری (آیه‌های ۲۰ و ۲۱؛ رجوع کنید به رومیان ۱۰:۱۴؛ دوم قرنتیان ۱۰:۵؛ دوم تسالونیکیان ۷:۱ به بعد). در این مرحله است که پطرس از قسمت تثنیه نقل کرد و آن را در مورد عیسی (نه محمد) به کار برد (آیه ۲۲ به بعد). تعبیر الهام‌بخش پطرس بسیار روشن است؛ او عیسی را به‌طور واضح به‌عنوان تحقق این موضوع معرفی کرد: “خداوند خادم خود عیسی را برانگیخت و او را فرستاد تا شما را برکت دهد و هر یک از شما را از گناهانتان برگرداند” (آیه ۲۶). توجه کنید که خدا به‌ وضوح اعلام کرده است که نبی که او خواهد برانگیخت “از میان برادران شما” خواهد بود (آیه ۱۵؛ رجوع کنید به آیه ۱۸). در این متن، او با موسی که از نسل اسحاق بود، صحبت می‌کند. عرب‌ها از نسل اسماعیل هستند، نه از اسحاق. محمد از برادران موسی و یهود نیست؛ او عرب بوده است. محمد با نبوتِ تثنیه ۱۸ مطابقت ندارد.

یوحنا ۱۶:۱۴

سومین تلاش مسلمانان برای به دست آوردن اعتبار دیدگاه خود، از طریق پیوند دادن عقاید خود به کتاب مقدس، مربوط به اشارات متعدد به روح القدس در یوحنا باب ۱۴، ۱۵ و ۱۶ است. در یوحنا ۱۶ آیه ۷ آمده است: “با این حال، به شما حقیقت را می‌گویم که رفتنم به سود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم، او را نزد شما می‌فرستم”. دوباره، مسلمانان ادعا می‌کنند که عیسی به محمد اشاره کرده است. اما کسی که حتی کمی زمان، صرف بررسی تعلیمات فصل‌های ۱۴، ۱۵ و ۱۶ یوحنا کند، از این که کسی ادعا کند “مدافع “یا “تسلی‌دهنده” یا “مشاور” – یا پاراکلیت به معنای معاون- همان محمد است، شگفت‌زده می‌شود. این سه فصل مربوط به زمانی است که زمان جدایی مسیح از شاگردان فرا رسیده و با توجه به این موضوع، او به دوازده رسول خود وصیت و نصایح خاصی را ارائه می‌دهد. او به آن‌ها اطمینان داد با وجود اینکه او در حال ترک کردن ‌زمین است، آن‌ها را ترک نخواهد کرد. آنها “یتیم” نمی‌مانند (۱۸:۱۴). او روح‌القدس را به جای خود می‌فرستد که همه چیز را به آن‌ها تعلیم دهد و چیزهایی را که عیسی به آنها آموخته بود به یاد آنها بیاورد (۲۶:۱۴). واژه ترجمه‌شده به “مدافع” سه بار در متن آمده است (۲۶:۱۴؛ ۲۶:۱۵؛ ۷:۱۶). بدون شک، عیسی به قدرت و کمک مستقیمی اشاره داشت که رسولان از روح‌القدس در روز پنطیکاست دریافت خواهند کرد (اعمال رسولان ۸:۱؛ ۴:۲). خواندن ساده این سه فصل، این نتیجه گیری را اجتناب ناپذیر می‌کند.

از آنجایی که مسلمانان به مفهوم تثلیث (خدا در سه شخص – متی ۱۹:۲۸؛ دوم قرنتیان ۱۴:۱۳) اعتقاد ندارند، واقعیت روح القدس را رد میکنند. وقتی در قرآن به روح‌القدس اشاره شده است، در مورد جبرئیل صحبت می‌شود (سوره ۲:۸۷ و۲۵۳؛ ۱۰۲:۱۶؛ رجوع کنید به پیکتال، بدون تاریخ، صفحه ۴۰، تبصره ۳). اما وقتی استدلال‌ورزی خودشان را بکار ببندیم، “مدافع” نمی‌تواند به محمد اشاره داشته باشد، چرا که متن به‌طور خاص “مدافع” را به‌عنوان “روح‌القدس” معرفی می‌کند: “اما مدافع، روح‌القدس، که پدر او را به نام من خواهد فرستاد، همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را به شما گفته‌ام، به یادتان خواهد آورد” (۲۶:۱۴). اگر قرآن درست است و روح‌القدس جبرئیل است، پس یوحنا ۲۶:۱۴ این تعلیم را می‌دهد که مدافع، همان جبرئیل است؛ نه محمد! …خیر، یوحنا ۷:۱۶ به محمد اشاره ندارد.

یوحنا ۱۹:۱-۲۱

چهارمین قسمتی که در تلاش برای نشان دادن حمایت کتاب مقدس از ادعای محمد به عنوان پیامبر خدا ارائه شد، یوحنا ۱۹:۱-۲۱ است. “اکنون این شهادت یوحنا است، وقتی یهودیان، کاهنان و لاویان را از اورشلیم فرستادند تا از او بپرسند: «تو کی هستی؟» او اعتراف کرد و انکار نکرد، بلکه اعتراف کرد: “من مسیح نیستم.” پس از او سوال کردند: “پس چه؟ تو ایلیا هستی؟”گفت: “نیستم.” “آیا تو پیامبر هستی؟” و “جواب داد: “نه”.

مسلمانان ادعا می‌کنند که یهودیان منتظر تحقق سه نبوت متمایز بودند. اولین پیشگویی، آمدن مسیح بود. دومین پیشگویی، آمدن ایلیا بود. سومین پیشگوئی، آمدن پیامبر اسلام بود. مسلمانان خاطرنشان می‌کنند سه سوالی که در این قسمت از یحیی تعمید دهنده پرسیده شد، نشان دهنده درستی این انتظار است. آنها همچنین معتقدند از آنجایی که یهودیان بین مسیح و پیامبر تمایز قائل شدند، عیسی مسیح پیامبری نبود که در تثنیه ۱۵:۱۸و۱۸ ذکر شده است.

مسلماً مسلمانان در مورد این که یهودیان عصر عیسی، فکر می‌کردند که مسیح و پیامبر دو شخصیت مجزا هستند، درست می‌گویند. اما معنا و کاربرد صحیح کتاب مقدس بر اساس درک و سوءتفاهم انسان‌های معمولی استوار نشده است. کتاب مقدس، عقاید و دیدگاههای طیف وسیعی از افراد را در طول تاریخ بشر ثبت کرده است – از جمله خود شیطان (متی ۴:۳ و ۶ و ۹) – حتی اگر نظرات و دیدگاههای آنها نادرست بوده باشد. کتاب مقدس چنین نظراتی را صرفاً با گزارش کردن آنها تأیید نمی‌کند. یهودیان گیج شده بودند.

سوال واقعی این است که آیا کتاب مقدس نشان می‌دهد که مسیح و پیامبر باید به عنوان یک شخص تشخیص داده می‌شدند/شوند؟ همان‌طور که قبلاً اشاره شد، حتی پطرس رسول، چنین فکری میکرد (اعمال رسولان ۱۲:۳ به بعد). همچنین استفان، بزرگترین مبلغ و شهید مسیحی، چنین می‌پنداشت. استفان در برابر بالاترین مقام دین یهود، سنهدرین، و در حضور بالاترین مقام مذهبی یهودیت، کاهن اعظم، سخنان موسی را از تثنیه یادآوری کرد (اعمال رسولان ۳۷:۷)، و سپس صراحتاً عیسی را فرد عادلی نامید که تسلیم شده و او را به قتل رسانده بودند (آیه ۵۲). “عادل” دقیقاً همان شخصی است که پطرس او را به عنوان تحقق  تثنیه معرفی کرد، یعنی عیسی مسیح. به همین ترتیب، پولس از عیسی (و نه محمد) به عنوان “عادل” یاد کرد (اعمال رسولان ۱۴:۲۲). ارزیابی بی‌طرفانه داده‌های کتاب مقدس، به نتیجه غیرقابل انکاری منتهی می‌شود که کتاب مقدس، پیامبر تثنیه ۱۸ را عیسی مسیح معرفی می‌کند؛ نه محمد. عیسی، هم مسیح و هم نبی است.

غزل غزلها ۱۶:۵

قسمت پنجمی که ادعا می‌شود به محمد اشاره دارد، در غزل غزلها ۱۶:۵ یافت می‌شود، جایی که ادعا می‌شود  در واقع به زبان عبری به نام محمد اشاره شده است. آیه به شرح زیر است: “دهان او شیرین‌ترین است، بله، او به تمامی دوست‌داشتنی است. این است محبوب من و این است یار من، ای دختران اورشلیم!”. آوانویسی متن عبری همین نوشته، چنین می‌گوید:

“Kheeco mahm-tah-keem vuh-coollo ma-kha-madeem zeh dodee veh-tseh ray-ee beh-note yerushalayim.”

مسلمانان ادعا می‌کنند که این کلمه بولد شده، اگرچه « به تمامی دوست داشتنی» ترجمه شده است، نام محمد است (نائک، بدون تاریخ). این متن نشان‌دهنده شش مورد از شواهد زبانی است که ادعاهای آنها را در خصوص این کلمه رد می‌کند:

۱. هجای دوم (kha) از حرف عبری heth استفاده می‌کند، که صدای اولیه محکمی مانند “ch” در کلمه اسکاتلندی “loch” دارد. این حرف باید از حرف عبری he که همان حرف انگلیسی “h” است متمایز شود. اگر به محمد اشاره می‌شد، “h” ساده از نظر زبانی مناسب‌تر بود.

۲. مسلمانان ادعا می‌کنند که eem (یا im) در ma-kha-madeem در زبان عبری «برای احترام اضافه شده است» (نائک). این ادعا نادرست و بدون پشتوانه است. حروف، شکل استانداردی را برای تغییر یک کلمه مفرد به جمع تشکیل می‌دهند – مانند افزودن “s” یا “es” در انگلیسی (رجوع کنید به Weingreen، ۱۹۵۹، صفحات ۳۵ به بعد). همانطور که امیل رودیگر (استاد برجسته زبانهای شرقی در دانشگاه هال و شاگردِ شرق شناس آلمانی مشهور، H.F.W. Gesenius) در توضیحات مقاله خود در “دستور زبان عبری معتبر Gesenius” خاطرنشان کرد: «استفاده از حالت جمع به عنوان شکلی از خطاب محترمانه در زبان عبری وجود ندارد» (صفحه ۴۱۸).

۳. معنای عبری ma-kha-madeem با معنای کلمه “محمد” در عربی متفاوت است. به گفته شیخ عبدالعزیز، پیشوای دینی بزرگ عربستان سعودی، کلمه “محمد” از ریشه عربی کلمه “حمد” به معنای “ستایش” گرفته شده است. این مصدر مفعول تاکیدی از همان ریشه است و می‌توان آن را به عنوان “آن که همواره ستوده می‌شود” ترجمه کرد (بدون تاریخ). با این حال، واژه عبری (مخمهد) در قسمت مورد بررسی ما، معنای کاملاً متفاوتی دارد. این واژه به «لطف، زیبایی» (Gesenius، ۱۹۷۹، صفحه ۴۶۴)، «یک چیز مطلوب، لذت بخش» (براون، و همکاران، ۱۹۰۶، صفحات ۳۲۶ و ۳۲۷)، «یک چیز خوشایند» (Payne، ۱۹۸۰، ۱:۲۹۵) یا «گرانبها» (هولادی، ۱۹۸۸، صفحه ۱۹۰) اشاره دارد. ترجمه‌های انگلیسی عبارت « به تمامی دوست‌داشتنی» (NKJV، NIV)، «کاملاً مطلوب» (NASB) و «به تمامی مطلوب» (ESV، RSV) را ارائه می‌دهند. هیچ ترجمه انگلیسی معتبری، این واژه عبری را “محمد” ترجمه نمی‌کند. تنها کاری که مسلمانان انجام دادهاند تأکید روی کلم‌های عبری است، که از نظر آوایی تا حدودی شبیه “محمد” است و به اشتباه به این نتیجه رسیده اند که این کلمه باید به او اشاره داشته باشد. چنین برخوردی با داده‌های زبانی نادرست است.

۴. علاوه بر این، ادعای اینکه منظور این آیه محمد است، کاملاً متن و پیام کتاب غزل غزلها را نادیده می‌گیرد. این کتاب شامل گفت‌وگوی بین سلیمان، نامزد شولامی‌اش و “دختران اورشلیم” است، و شاید حتی خود خدا نظر خود را در آن وارد کرده باشد (غزل غزلها ۱:۵ب)، همچنین برادران شولامی (غزل غزلها ۸:۸ و ۹). اصطلاح استفاده شده در ۱۶:۵ که مسلمانان ادعا می‌کنند به محمد اشاره دارد، در ۲: ۳ نیز برای اشاره به معشوق شولامی به کار می‌رود – «مثل درخت سیبی در میان درختان جنگل، محبوب من در میان پسران نیز چنین است. من با شادمانی بسیار زیر سایه‌اش نشسته‌ام”. “شادمانی بسیار” کلمه عبری است که در ۱۶:۵ نیز استفاده شده است. در هر دو مورد، سخنان شولامی به معشوق او اشاره دارد، نه محمد. 

۵. اَشکال همان کلمه عبری، در قسمتهای دیگر عهد عتیق استفاده می‌شود، با این حال مسلمانان ادعا نمی‌کنند که آن قسمتها به محمد اشاره دارد. این مسئله درست است، زیرا به اجبار نمی‌توان همه این آیات را در خطاب به محمد در نظر گرفت. برای مثال، اشعیا ۱۱:۶۴ از ویرانی اورشلیم سوگوار است: «معبد مقدس و زیبای ما، جایی که پدران ما تو را ستایش کردند، در آتش سوخته است؛ و همه چیزهای خوشایند ما تخریب شده است». «چیزهای خوشایند» یک شکل از همان کلمه عبری در غزل غزلها ۱۶:۵ است. آیا مسلمانان ادعا می‌کنند که محمد در اورشلیم “ویران” شده است؟ موارد دیگری از همین کلمه، که استفاده نادرست مسلمانان از این اصطلاح را رسوا می‌کند، در اول پادشاهان ۶:۲۰؛ دوم تواریخ ۱۹:۳۶؛ مراثی ۱:۱۰ و ۱۱؛ حزقیال ۲۴:۱۶ و ۲۱ و ۲۵؛ هوشع ۹:۹ و ۱۶؛ یوئیل ۳:۵؛ و دیگر موارد مشاهده می‌شود (ویگرام، ۱۸۹۰، صفحه ۶۸۷).

۶. حتی اگر کلمه عبری «دوست داشتنی/مطلوب» در غزل غزلها معادل عبری کلمه عربی «ستایش شده» باشد، باز هم نمی‌توان به این نتیجه رسید که در کتاب مقدس به محمد اشاره شده است. به جای آن، این ممکن است یک نشانه باشد که واژه مورد نظر، به تنهایی به عنوان یک اصطلاح برای موارد دیگر استفاده می‌شود. به عنوان مثال، کلمه عبری برای واژه تلخ، “mah-rah” است. این کلمه در سراسر عهد عتیق به معنای تلخ به کار رفته است. با این حال، نائومی (که به معنای “خوشایند” است) به دلیل شرایط ناپسند زندگی‌اش، درخواست کرد تا نام او را به “تلخ” (mah-rah) تغییر دهند تا منعکس کننده وضعیت تلخ او باشد. با این حال، این قضیه به این معنا نیست که هر کجا کلمه عبری “تلخ” در عهد عتیق ظاهر می‌شود به نائومی اشاره دارد. اگر امروزه والدین نام فرزند خود را “جان” بگذارند، به این معنا نیست که آنها قصد داشتند به دیگرانی اشاره کنند که در تاریخ این نام را داشته‌اند. ادعای آنها معادل این است که والدین نام فرزندشان را «شگفت‌انگیز» یا «خاص» می‌گذارند و سپس ادعا می‌کنند که یک نویسنده باستانی وقتی که از کلمه «شگفت‌انگیز» یا «خاص» در اشاره به شخص دیگری در آن عصر استفاده می‌کرد، یاد فرزندشان را در ذهن داشته است.

نتیجه گیری:

همه آیات فوق، با اندکی مطالعه و در نظر گرفتن متن، قابل درک است. این نشان دهنده این است که افرادی که سعی می‌کنند این آیات را به محمد نسبت دهند، درک بسیار کم و سطحی از کتاب مقدس دارند. حقیقت برای هر کسی که می‌خواهد “آن را بررسی کند” قابل دستیابی است. اما جستجوی حقیقت نیازمند تلاش است. این تلاش، نیازمند انگیزه مناسب، خلوص و صداقت است. با این حال، می‌توان این کار را انجام داد. همانطور که عیسی گفت: “حقیقت را خواهید شناخت، و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد” (یوحنا ۳۲:۸).

نوشته: دیو میلر

منابع:

al-Azîz, Sheikh Abd (no date), “The Meaning of the Prophet’s names ‘Muhammad’ and ‘Ahmad,’” Islam Today, http://en.islamtoday.net/quesshow-14-738.htm.

Brown, Francis, S.R. Driver, and Charles A. Briggs (1906), The Brown-Driver-Briggs Hebrew and English Lexicon (Peabody, MA: Hendrickson, 2000 reprint).

Gesenius, William (1847), Hebrew and Chaldee Lexicon (Grand Rapids, MI: Baker, 1979 reprint).

Holladay, William (1988), A Concise Hebrew and Aramaic Lexicon of the Old Testament (Grand Rapids, MI: Eerdmans).

Naik, Zakir (no date), “Prophet Muhammad (pbuh) in the Bible,” Islam 101, http://www.islam101.com/religions/christianity/mBible.htm.

Payne, J. Barton (1980), hamad in Theological Wordbook of the Old Testament, ed. R. Laird Harris, Gleason Archer, Jr. and Bruce Waltke (Chicago, IL: Moody).

Pickthall, Mohammed M. (n.d.), The Meaning of the Glorious Koran (New York: Mentor).

Weingreen, J. (1959), A Practical Grammar for Classical Hebrew (Oxford: Clarenden Press), second edition.

Wigram, George W. (1890), The Englishman’s Hebrew and Chaldee Concordance of the Old Testament (Grand Rapids, MI: Baker, 1980 reprint).

انجمن دفاعیات مسیحی عصا

براي تكميل فرم نظرخواهى روى دكمه زير كليك كنيد. پيشاپيش از زمانى كه براى شركت در اين نظرخواهى صرف مى كنيد متشكريم.