طوفان نوح و حماسه گیلگمش

یکی از قابل توجه ترین و به یاد ماندنی ترین داستان های کتاب مقدس، داستان طوفان نوح است. پارسایی و شجاعت یک مرد، او و خانواده اش را از دنیای پلید گناه جدا کرد. انزجار خدا از شرارت جهان، طوفانی را در تمام جهان به بار آورد که در آن نوح و هفت عضو دیگر خانواده‌اش تنها انسان‌هایی بودند که به همراه نمونه هایی از هر نوع جانور زمینی که در آن زمان زنده بودند، نجات یافتند. این داستان به قدری معروف است که تقریباً هر کتاب داستان کودکان مرتبط با کتاب مقدس تفسیری از آن دارد و در عهد جدید ارجاعات زیادی به آن وجود دارد.

همانطور که می توان انتظار داشت، برخی از کسانی که داستان را در پیدایش فصل های ۶ تا ۹خوانده اند، اعتبار آن را زیر سوال برده‌اند. چگونه این همه حیوان در کشتی جا می‌شوند؟ یک سیل جهانی اصلا چه شکلی است؟ چگونه کشتی می‌تواند شناور شود در حالی که سنگینی این همه بار تحمل می کند؟ و غیره. هنگامی که هر یک از این سوالات در نظر گرفته می‌شود، پاسخ‌های کافی برای نشان دادن اینکه روایت کتاب مقدس هم از نظر علمی دقیق و هم از نظر تاریخی صحیح است در دسترس است (نگاه کنید به میلر، ۲۰۱۴). یکی از چالش‌هایی که بارها علیه روایت کتاب مقدس درباره سیل مطرح شده است این است که نویسنده داستان را از مطالب نوشته شده قبلی کپی برداری کرده است. رایج ترین ادعا این است که داستان سیل کتاب مقدس بازنویسی یک داستان باستانی از بابل به نام حماسه گیلگمش است.

حماسه گیلگمش یک شعر ۲۹۰۰ بیتی است که بر روی ۱۲ لوح نوشته شده است و زندگی شاه گیلگمش و سلطنت او را در منطقه‌ای نزدیک به قلمرو قدرتمند بابل توصیف می‌کند. قدمت این لوح ها به حدود ۶۵۰ سال قبل از میلاد می‌رسد. و محققان بر این نظر هستند که مطالب آنها برگرفته از افسانه هایی است که به سال های بین ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد باز می‌گردد. (کواچ، ۱۹۸۹، صفحه xxvi). لوح یازدهم این اثر شامل روایتی از سیل بزرگ است. به فرض، از آنجایی که پیش از روایت کتاب مقدس است، و بسیار شبیه داستان موجود در کتاب مقدس است، پس نویسنده پیدایش باید مطالبی را از گیلگمش یا منبع آن کپی کرده باشد. آیا این چالش با یک بررسی کامل به سوابق کتاب مقدس همچنان محلی از اعتبار خواهد داشت؟ ابداً.

 

آیا این واقعیت که یک روایت مقدم است ثابت می‌کند که روایت بعدی کپی برداری شده است؟

در بحث‌هایی با این ماهیت، اغلب مفید است که این سوال ساده را بپرسیم که اگر واقعا یک سیل جهانی وجود داشته باشد که همه مردم جهان را به جز چند نفر از بین ببرد، وضعیت چگونه خواهد بود. اگر آن مردم از چنین سیل جان سالم به در می‌بردند، به نسل‌های بعدیشان چه می‌گفتند؟ در بازگویی وقایع، زمانی که فرزندان و نوه‌هایشان از یکدیگر دورتر شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ پس از چنین رویدادی، و بازگویی‌های فراوان داستان در طول صدها سال، آیا انتظار داریم که داستان های متفاوتی را پیدا کنیم که منشا آنها ما را به واقعه اصلی بازمی‌گرداند؟ یک لحظه تفکر کوتاه در مورد این سوالات منتج به این می‌شود که اگر یک سیل جهانی رخ دهد، می‌توان انتظار داشت که داستان‌های متفاوتی با (شباهت‌های خاص) را پیدا کنیم که قدمت آنها صدها یا هزاران سال تفاوت دارد و از مکان‌های جغرافیایی و گروه‌های قومی مختلف در سراسر جهان ناشی می‌شود.

جالب است که این دقیقاً همان چیزی است که پیدا می کنیم. بیش از ۲۰۰ افسانه سیل در فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان وجود دارد. به عنوان مثال، آزتک‌ها از یک سیل در سراسر جهان سخن می‌گویند که در آن تنها دو نفر، کاکسکاکس و همسرش زنده ماندند. بلافاصله پس از سیل، غول‌ها برای لمس ابرها یک هرم ساختند. در چین، افسانه‌ای نقل می‌شود که خدا رسولی را به زمین فرستاد تا به سه پسر هشدار دهد که سیل در راه است. پیرترین آنها تنها کسی بود که به هشدار توجه کرد و یک قایق ساخت. در نتیجه کار پرزحمت خود، از سیل جان سالم به در برد. پس از سیل، قایق بر روی کوهی فرود آمد و آن پسر سه پسر داشت که دوباره زمین را آباد کردند. اینها فقط دو مورد از افسانه‌های متعدد سیل از سراسر جهان هستند (برای اطلاعات بیشتر لیون و بات، ۲۰۰۳ را ببینید).

این واقعیت که یکی از این داستان‌ها (مانند گیلگمش یا داستان‌های دیگر) ابتدا حفظ یا نوشته شده است، نمی‌تواند برای استدلال این که (الف) توصیف درست و دقیق آنچه اتفاق افتاده است، یا (ب) مبنای متن هر روایتی که در تاریخ بعدی ثبت شده است، مورد استفاده قرار گیرد. برای روشن شدن مطلب، فرض کنید نبرد خاصی در جنگ داخلی آمریکا اتفاق افتاده است. یکی از سربازانی که آنجا نبوده اما در مورد آن جنگ چیزهایی شنیده، به دوستش نقل قول می کند. دوستش به این داستان همان طور که به داستان آب و تاب بیشتری می‌دهد، برای دیگران بازگو می‌کند. یکی از این افراد شنونده، تنها چند سال پس از وقوع نبرد، تصمیم می گیرد آن را مکتوب کند. از آن طرف، چند دهه بعد، یک افسر جوان که خودش در نبرد شرکت داشته، تصمیم می گیرد تاریخچه ای از آن بنویسد. او حافظه‌ای استثنایی دارد و وقایع را بسیار دقیق تر از داستانی که توسط سربازی که حتی در جنگ حضور نداشت و نقل کرده به رشته تحریر در می‌آورد. اگر چنین وقایعی ممکن و حتی محتمل باشد، می‌توانیم نشان دهیم که صرفا به این دلیل که یک روایت از یک رویداد تاریخی قبل از دیگری مکتوب شده، آن را دقیق‌تر نمی‌کند، و به هر جهت به این معنا نیست که داستان بعدی کپی‌برداری از روایت قبلی است.

 

گیلگمش چقدر به روایت پیدایش شباهت دارد؟

اگرچه دو روایت ازاین سیل جهانی شباهت‌هایی با هم دارند، در واقع دیدن تفاوت‌هایی که بین داستان‌ها وجود دارد بسیار شگفت‌انگیز است. به عنوان مثال، گیلگمش از مردی به نام اوتناپیشتیم می‌گوید که از این بابت که خدایان مختلف می‌خواستند همه مردم را نابود کنند، به او هشدار داده شد که یک قایق به ابعاد ۱۲۰ ذراع در چهار طرف و ارتفاع ۱۲۰ ذراع بسازد و کشتی را به یک مکعب غول پیکر تبدیل کند. قایق ظاهرا در پنج تا شش روز تمام شد، شش عرشه داشت، و از طلا، نقره، آبجو، گوشت قصابی شده، “شراب که انگار آب رودخانه است” و انبوهی از حیوانات زنده بارگیری شده بود. درست قبل از به راه افتادن قایق، خدای شماش، بارانی از قرص نان و گندم از بهشت بر سر آنها بارید. اوتناپیشتیم و تمام خانواده اش سوار قایق شدند و سیل عظیمی زمین را در هم شکست و زمین را به مدت هفت روز در آب فرو برد. هنگامی که متوقف شد و اوتاناپیشتیم به بیرون نگاه کرد، “همه انسان ها به گِل رُس تبدیل شده بودند.” بازمانده هفت روز صبر کرد و کبوتر، پرستو و زاغ را بیرون فرستاد. کبوتر و پرستو برگشتند، اما کلاغ بازنگشت. سپس بازماندگان از قایق خارج شدند و برای خدایان قربانی کردند. وقتی خدای انلیل دید که انسان‌ها زنده مانده‌اند، خشمگین شد زیرا “قرار نبود هیچ انسانیاز مرگ جان سالم به در ‌ببرد.” سپس خدای انلیل به اوتاناپیشتیم و همسرش این توانایی را داد که مانند خدایان باشند و عمری طولانی داشته باشند (این جزئیات از ترجمه کوواچ از شعر، ۱۹۸۹، صفحات ۹۹-۱۰۳ گرفته شده است).

در حالی که شباهت‌های بین گیلگمش و روایت سیل در پیدایش قابل توجه است، تفاوت‌های زیادی وجود دارد که  نظریه کپی بودن پیدایش از گیلگمش را به اندازه کافی تبیین نمی‌کند. چرا تعداد عرشه ها و ابعاد کشتی متفاوت است؟ چگونه اوتاناپیشتیم چنین قایق عظیمی را در این مدت کوتاه به پایان می رساند؟ چرا چنین تفاوت زیادی در دو روایت بین مدت زمان طوفان وجود دارد (در کتاب مقدس نوح و خانواده‌اش یک سال از کشتی خارج نمی‌شوند، در حالی که به نظر می‌رسد اوتاناپیشتیم فقط دو هفته یا کمی بیشتر را در قایق مکعبی صرف می‌کند). چرا در روایت پیدایش سخنی از پرستو نیست؟ چرا گیلگمش می‌گوید یکی از خدایان از وضعیت بازماندگان بی خبر است؟

شک گرایی که اصرار دارد که کتاب پیدایش، داستان نوح را از گیلگمش سرقت ادبی کرده است، موظف است تفاوت‌های‌ مختلف و جدی بین این دو را توضیح بدهد. هنگامی که پذیرفته شد که روایت پیدایش منبع دیگری غیر از گیلگمش برای آن تفاوت‌ها (یعنی خدا) داشته است، پس باید پذیرفت که روایت پیدایش نیز می‌توانسته تمام جزئیات را از آن منبع به دست آورده باشد، از جمله آنهایی را که شبیه شعر بابلی هستند.

نتیجه‌گیری

نگاهی دقیق تر به حماسه گیلگمش، گیلگمش را پادشاهی کافر و بت پرست معرفی می‌کند که اراده خود را ظالمانه بر آن سرزمین تحمیل کرده است. یکی از قوانین او این بود که در قلمرو خود، هر دختری قبل از ازدواج باید با او آمیزش جنسی داشته باشد. این ادبیات دقیقا همان چیزی است که از جامعه‌ای انتظار می‌رود که از پرستش خدای واقعی دور شده و قوانین خداوند و همچنین روایات دقیق گذشته را تحریف کرده است. هنگامی که سوابق کتاب مقدس را ارزیابی می‌کنیم، می‌توان فهمید که توسط موسی نوشته شده است (لیونز و همکاران، ۲۰۰۳) و قابل اعتمادترین مجموعه نوشته‌های جهان باستان از نظر تاریخی است (بات، ۲۰۰۴). کشف حماسه گیلگمش و نوشته‌های باستانی دیگر که داستان‌های طوفان را بیان کرده‌اند، گزارش کتاب پیدایش را زیر سوال نمی‌برند. برعکس، شواهدی ارائه می‌کند که واقعیت یک سیل جهانی را تأیید می‌کند و این دقیقاً همان چیزی است که هر فردی که درباره این ایده بسیار فکر کرده است، اگر سیل یک واقعیت تاریخی باشد، انتظار وقوع آن را دارد.

 

نویسندگان: هریسن چیستن و کایل بات

 

منابع

 

انجمن دفاعیات مسیحی عصا

براي تكميل فرم نظرخواهى روى دكمه زير كليك كنيد. پيشاپيش از زمانى كه براى شركت در اين نظرخواهى صرف مى كنيد متشكريم.