برهان خدای حفره‌ها

اگر نوشته‌ای علمی می‌خوانید یا ویدیوهایی را تماشا می‌کنید که به خلقت، وجود خدا، تکامل، بیگ بنگ یا هر تعدادی از موضوعات مشابه اینها می‌پردازد، شما به احتمال زیاد با استدلال و اتهامخدای حفره‌هاروبرو شده اید. چرا به آن برهان می گویند؟ برخی از مدافعین مسیحی و کسانی که به خلقت اعتقاد دارند، از ایده «خدایحفره‌ها» به عنوان مدرکی برای وجود خدا استفاده کرده‌اند. این جریان چیزی شبیه به این است: شواهد علمی برای توضیح پدیده‌های طبیعی خاص ارائه می‌شود. این داده‌ها محدود است و حلقه‌های مفقوده‌ای در دانش یا درک ما از نحوه کارکرد چیزهای مختلف وجود دارد. از آنجایی این حلقه‌های مفقوده وجود دارند و هیچ مدرک علمی‌اینمی‌تواند آنها را توضیح دهد، کسانی که از استدلال «خدای حفره‌ها» استفاده میکنند پیشنهاد میکنند که مفهوم خدا باید برای پر کردن همه این شکافها استفاده شده و وجود او (یا فعالیت و وجود دیگر موارد معنوی) توضیح کافی و علمی برای شکاف‌ها در دانش انسان ارائه میدهد. بسیاری از شک‌گرایان تفکر «خدای حفره‌ها»، با اشاره به زمان‌های باستانی توضیح می‌دهند که مردم رعد و برق را درک نمی‌کردند، بنابراین ادعا می‌کردند که این اختلالات فعالیت خدایان آسمان است. یا شک‌گرایان، خداباوران امروزی را با مردمان باستانی مقایسه می‌کنند که علل طبیعی طاعون و بیماری را نمی‌دانستند و اغلب آن‌ها را به کار جادوگران، شیاطین بدطینت یا دیگر نیروهای معنوی نسبت می‌دهند.

می توان به راحتی مشکل استفاده از برهان خدای حفره‌ها را برای اثبات معقول یا منطقی هر ایده ای مشاهده کرد. اولاً، شکاف در دانش هرگز چیزی غیر از ناآگاهی شخص بحث‌کننده را ثابت نمی‌کند؛ همانطور که به قولباستان شناسان، «فقدان شواهد، به معنی شواهدی برای عدم وجود چیزی نیست». صرفاً به این دلیل که ما در حال حاضر پاسخ را نمی دانیم، نمی توان صحت یک ایده را ثابت کرد. این نوعی از مغالطه منطقی است که به عنوان «توسل به جهل» شناخته میشود. تصور کنید از این نوع استدلال در یک پرونده جنایی استفاده شود. ما نمیدانیم چه کسی مدیر عامل شرکت را به قتل رسانده است، بنابراین نتیجه میگیریم که باید سرایدار بوده باشد. چه مدرکی برای سرایدار داریم؟ هیچ‌، اما یک نفر این کار را انجام داده است، بنابراین ما فقط یک استدلال سرایدار حفره‌هارا وارد می‌کنیم و نظافتچی فقیر را به زندان می‌فرستیم. بدون شواهد کافی، نمی‌توانیم به طور منطقی ادعا کنیم که علت چیزی را می‌دانیم، فقط به این دلیل که تمام تلاش‌های ما برای توضیح آن شکست خورده است.

یکی دیگر از مشکلات آشکار استدلال خدای حفره‌ها این است که تنها چیزی که برای رد آن لازم است ارائه یک مدرک مثبت است که نشان دهد پاسخ دیگری درست است. از آنجایی که قدیم ها رعد و برق را درک نمی‌کردند، ادعا میکردند که این دلیلی بر خشم خدای آسمان است. همانطور که علم مدرن پیشرفت کرده است، ما اکنون درک عالی از علل فیزیکی رعد و برق داریم و دیگر نیاز به فعالیت خدای آسمان برای توضیح آن نیست. حوزه باستان‌شناسی مثال‌های بسیار خوبی ارائه می‌کند که شکست برهان جهل را نشان می‌دهد. در سال ۲۰۰۸، یک شک‌گرا به نام رنهسالم کتابی نوشت که ادعا میکرد کتاب مقدس الهامی و عیسی یک شخص واقعی نیست، زیرا هیچ مدرک باستان شناسی وجود نداشت که ثابت کند شهر ناصره در قرن اول مسکونی بوده است. او از کمبود شواهد برای اثبات یک ادعای مثبت استفاده می کرد. سال بعد، در سال ۲۰۰۹، باستان شناسانی که در منطقه ناصره باستانی کار می‌کردند، خانه‌ای را کشف کردند که قدمت آن به قرن اول بازمیگردد. این کشف، تئوری نادرست آقای سالم را به طور کامل رد کرد. به همین ترتیب، برهان خدای حفره‌ها یک مغالطه منطقی است که نباید توسط هر کسی که می‌خواهد دلیلی معقول برای وجود خدا ایجاد کند، استفاده شود.

اما گفتیم که خدای رخنه‌پوش یک بحث و اتهام است و به ‌عنوان یک استدلال مشروع که می‌تواند هر نتیجه‌ای را تایید کند، به‌شدت شکست می‌خورد. با این حال، اغلب وقتی در نوشته‌های شک‌گرایان و بی‌ایمانان آمده است، به عنوان یک اتهام استفاده می‌شود. اصل اتهام این است که معتقدان به خدا دلیلی بر وجود خدا ندارند، فقط مفاهیم و پدیده‌هایی را در طبیعت می‌ینند که دانشمندان هنوز توضیح نداده‌اند و ایده خدا را به عنوان توجیه و توضیح در نظر می‌گیرند. به عنوان مثال، هنگامی که از مایکل شرمر، بی‌ایمان مشهور و بنیانگذار مجله Skeptic، پرسیده شد: «مردم برای اثبات وجود خدا از چه مغالطاتی استفاده میکنند؟»،  او در پاسخ گفت: «احتمالا یکی از رایج ترین اشتباهات، استدلال خدای حفره‌ها است. شما دانشمندان نمی‌توانید x را توضیح دهید، بنابراین x نباید یک توضیح طبیعی داشته باشد، بنابراین باید یک توضیح ماورا الطبیعی وجود داشته باشد». در یک ویدئو با عنوان «دانشمندان خدای حفره‌ها را نابود می‌کنند»، از ریچارد داوکینز خداناباور پرسیده شد، «وقتی مردم بگویند که ما منشا حیات روی زمین را نمی‌فهمیم، ، و بنابراین خدا باید این کار را کرده باشد؛ چگونه پاسخ می‌دهی؟» داوکینز در پاسخ گفت: «حتی الهی‌دانان هم این مطلب را نمی‌پذیرند، حداقل الهی‌دانان سطح بالا. این همان چیزی است که آنها به آن استدلال خدای حفره‌ها میگویند. این خدا را به چند شکاف باقی‌مانده در درک ما وارد می‌کند. منطق بد، علم بد، و فلسفه بدی است که بگوییم، «آه، من آن را نمیفهمم، پس خدا این کار را کرد.» داوکینز درست میگوید، اکثر الهی‌دانان و مدافعان مسیحی چنین استدلالی ندارند. اما، همانطور که خواننده از بیانیه مایکل شرمر و عنوان ویدیوی داوکینز میبیند، شک‌گرایان و بی‌ایمانان، خداباوران را متهم میکنند که از استدلال خدای حفره‌ها به عنوان یکی از رویکردهای اولیه خود برای اثبات وجود خدا استفاده میکنند. مسیحیان چگونه می توانند به این اتهام که اعتقاد به خدا مبتنی بر ایده غلط خدای حفره‌ها است، پاسخ دهند ؟

پاسخ به اتهام خدای حفره‌ها

در سال ۲۰۲۱، استفان مایر کتابی با عنوان بازگشت فرضیه خدا تالیف کرد. دکتر مایر دکترای خود را از دانشگاه کمبریج در رشته فلسفه علم دریافت کرد. او مدیر مرکز علم و فرهنگ در موسسه دیسکاوری در سیاتل است. او عنوان فصل ۲۰ کتاب خود را «اعمال خدا یا خدای حفره‌ها ؟» گذاشت و در حالی که ما در نشریه آپولوژیتیک با نتیجه‌گیری‌های او درباره زمین قدیم و پذیرش جنبه‌های خاصی از تکامل مخالفیم، بحث او درباره چگونگی پاسخ به اتهام خدای شکاف‌ها یکی از بهترین مواردی است که خوانده‌ام. او با نشان دادن این که ویژگی‌های یک مغالطه منطقی واقعی و نادرست و «برهان جهل» چگونه به است، شروع میکند. وی اظهار داشت: « برهان جهل زمانی رخ می‌دهد که شواهدی علیه یک گزاره به عنوان تنها دلیل برای پذیرش یک جایگزین ارائه شود. بنابراین آنها شکل زیر را دارند:

فرض: علت A نمیتواند E را ارائه یا توضیح دهد.

نتیجه گیری: بنابراین علت B، E را تولید کرده و یا توضیح میدهد.

او خاطرنشان میکند که شناسایی این نوع مغالطه چقدر آسان است و استفاده از چنین تفکری برای اثبات هر نتیجهای چقدر نامعقول است. او بیان میکند که شکاکان اغلب ادعا میکنند که استدلال وجود خدا بر اساس طراحی هوشمند، از این نوع تفکر غیر منطقی منتج شده است. حال یک خداباور که از برهان نظم استفاده میکندچگونه میتواند نشان دهد که این استدلال از استدلال خدای حفره‌ها و از جهل نیست؟ مایر می‌گوید: «برای اینکه نشان دهند که طرفداران نظریه طراحی هوشمند، از مغالطه خدای حفره‌ها استفاده می‌کنند، منتقدان باید این قضیه را به درستی بیان نکنند.» او این تقریر نادرست را با نشان دادن اینکه شک‌گرایان ادعا میکنند که استدلال خداباورانه به این شکل است، خلاصه میکند:

فرض: علل مادی نمیتوانند یک سری اطلاعات مشخص را تولید یا توضیح دهند.

نتیجه گیری: بنابراین، یک علت هوشمند اطلاعات مشخص شده را در زندگی تولید میکند.

اگر برهان نظم واقعا اینگونه عمل میکرد، مشکلات جدی بر آن وارد بود و شک‌گرایان حق داشتند آن را به عنوان یک موضوع نادرست به چالش بکشند. با این حال، مایر اشاره میکند که این ارائه نادرست از برهان نظم، یک فرض بسیار مهم را در نظر نمی‌گیرد. مایر برهان نظم را بازسازی میکند تا شواهد مثبتی را که دلالت بر آن دارد شامل شود:

فرض اول: با وجود تحقیقات دقیق، هیچ علت مادی یافت نشده است که قدرت تولید مقادیر زیادی از اطلاعات مشخص لازم برای تولید اولین سلول را داشته باشد.

فرض دوم: دلایل هوشمند قدرت تولید مقادیر زیادی از اطلاعات مشخص را نشان داده‌اند.

پیش‌فرض سوم: طراحی هوشمند، بهترین و مناسب‌ترین توضیح برای منشا اطلاعات مشخص‌ در سلول را وضعمی‌کند.

توجه داشته باشید که هیچ شکافی در شکل درست بیان شده برهان نظم وجود ندارد. ما صدها سال است که تحقیقات علمی انجام میدهیم. ما کشف کرده‌ایم که ذهن هوشمند تنها ماهیتی است که قادر به تولید مقادیر زیادی از اطلاعات مشخص است. ما مقادیر زیادی از اطلاعات مشخص را در سلول‌ها میبینیم. بنابراین، با آنچه در مورد هوش از قرن‌ها تحقیق علمی می‌دانیم، مجبور می‌شویم به این نتیجه برسیم که اطلاعات مشخص در سلول‌ها محصول یک خالق هوشمند است. از سوی دیگر، ما همچنین به اندازه کافی در مورد چگونگی رفتار ماده میدانیم و در نتیجه، دریافت اطلاعات مشخص از علل مادی غیرممکن است. آزمایش‌های منشا حیات برای دهه‌ها انجام شده‌اند که نشان دهند ماده چگونه رفتار می‌کند و چگونه رفتار نمی‌کند. در هر آزمایشی که تا به امروز انجام شده است، دیده‌ایم که فرآیندهای طبیعی نه تنها حیات تولید نمی‌کنند، بلکه نمی‌توانند حیات تولید کنند. این یک شکاف در دانش ما نیست. برهان نظم بر اساس آن چیزی است که ما میدانیم و در هر نمونه از نظر علمی معتبر برهان نظمطراحی یک اشتباه منطقی خدای حفره‌ها است؟ دلیل این امر تعهد قبلی به طبیعت گرایی است. اگر فردی با این فرض شروع کند که باید یک فرآیند طبیعت گرایانه وجود داشته باشد که زندگی را به ارمغان آورد، آنگاه آن شخص مجبور میشود شکافی را در دانش فعلی ما ببیند، زیرا هیچ فرآیند طبیعت گرایانه‌ای هرگز (در هیچ آزمایشی تحت هیچ شرایطی) حتی نزدیک به تولید یک سلول زنده نشده است. برای تولید یک سلول زنده همانطور که مایر توضیح داد، اغلب این سوال مطرح میشود که «چه فرآیند شیمیایی برای اولین بار حیات ایجاد کرد؟» از آنجایی که چنین فرآیند شیمیایی کشف نشده است، به ما گفته می شود که این یک شکاف در دانش فعلی ما است که در آینده پر خواهد شد. اما همانطور که مایر اشاره میکند، با این وجود، فقدان دانش کنونی ما از چنین فرآیند شیمیایی مستلزم یک «شکاف» در دانش ما از فرآیند واقعی است که در آن زندگی تنها در صورتی به وجود آمده است که برخی از فرآیندهای تکاملی شیمیایی مادی واقعا اولین حیات را ایجاد کرده باشند. با این حال، اگر زندگی از طریق یک فرآیند کاملا مادی تکامل نیافته باشد، بلکه، برای مثال، هوشمندانه طراحی شده باشد، آن‌گاه عدم آگاهی ما از یک فرآیند مادی، نشان‌دهنده «شکاف» در دانش یک فرآیند واقعی نیست.

مایر توضیح بسیار خوبی از این نکته ارائه میدهد که «شکاف» تنها زمانی وجود دارد که شخص با این فرض شروع کند که همه توضیحات علمی باید مادی گرایانه باشند. او مینویسد:

تصور کنید شخصی به اشتباه وارد یک گالری هنری می شود و انتظار دارد کروسانی برای فروش پیدا کند. یعنی او فکر میکند که گالری در واقع یک نانوایی خیلی شیک است. با مشاهده عدم وجود شیرینی و رولت، چنین فردی ممکن است فکر کند که شکافی در خدمات ارائه شده توسط گالری وجود دارد. او حتی ممکن است فکر کند که با شکافی در دانش کارکنان مواجه شده است. بر اساس این فرضیات، او ممکن است سرسختانه به برداشت خود مبنی بر وجود یک خلاء یا شکاف بچسبد و کارکنان گالری را با این موضوع اذیت کند که «کروسان ها را بیرون بیاورید»، تا زمانی که آنها با عصبانیت راه خروج را به او نشان دهند. نکته اخلاقی این داستان چیست؟ تصور بازدیدکنندگان گالری از شکاف در خدمات یا آگاهی از مکان کروسان ها از یک فرضیه نادرست در مورد ماهیت این مجموعه یا در مورد گالریهای هنری به طور کلی و آنچه که آنها معمولا به بازدیدکنندگان ارائه میدهند ناشی میشود.

تنها زمانی شکاف وجود دارد که فردی آنچه را که ما از نظر علمی درست میدانیم نپذیرد. ما تجربه گسترده‌ای از عوامل هوشمندی داریم که سیستم‌های تنظیم‌شده‌ای مانند ساعت‌های سوئیسی، دستور العمل‌های خوب، مدارهای مجتمع، متون نوشتاری و برنامه‌های رایانه‌ای تولید می‌کنند. علاوه بر این، هوش یا ذهن یا آنچه فیلسوفان «علت عاملی» می‌نامند، اکنون تنها علت شناخته‌شده‌ای است که قادر به تولید مقادیر زیادی از اطلاعات مشخص است. برای تولید اطلاعات مشخص یا کاربردی، چه در تجربیات معمولی، چه شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای، آزمایش‌های شبیه‌سازی مبدا حیات، تولید اشکال جدید حیات، و یا همانطور که اکنون می‌بینیم، در مدل‌سازی طراحی جهان، به ذهن نیاز است.

نتیجه

برهان نظم برای وجود خدا، استدلالی از آن چیزی نیست که ما درباره جهان و زندگی در آن نمیدانیم یا درک نمی‌کنیم، بلکه استدلالی است مبتنی بر جنبه‌هایی از طبیعت که میدانیم درست است. همانطور که جان لنوکس در مناظره خود با مایکل شرمر گفت: «من خدا را نه در بخشهایی از جهان که نمیفهمم، بلکه در قطعاتی که میفهمم میبینم». از زمان آفرینش دنیا صفات نادیدنی او یعنی قدرت ازلی و الوهیّت او در چیزهایی که او آفریده است، به روشنی مشاهده می‌شود و … (رومیان ۱: ۲۰).

نوشته: کایل بات

منابع

Rene Salm (2008), The Myth of NazarethThe Invented Town of Jesus (Cranford, NJ: American Atheist Press).

Michael Shermer (2022), “Fallacies in Proving God Exists,” https://www.youtube.com/watch?v=d-_Tlsj4i-k.

Richard Dawkins, “Scientist Destroys the God of the Gaps,” https://www.facebook.com/watch/?v=1707548059332046.

Stephen C. Meyer (2021), Return of the God Hypothesis: Three Scientific Discoveries that Reveal the Mind Behind the Universe (New York, NY: HarperOne).

Debate between Michael Shermer and John Lennox at the Wesley Centre in Sydney Australia, 2009, https://www.youtube.com/watch?v=y_OPWiXbSDA&t=112s.

انجمن دفاعیات مسیحی عصا

براي تكميل فرم نظرخواهى روى دكمه زير كليك كنيد. پيشاپيش از زمانى كه براى شركت در اين نظرخواهى صرف مى كنيد متشكريم.